اصل و قاعدهی ثابت و پذیرفته شده در اسلام و هر دین و قانون سازگار با فطرت بشری این است كه: «ظلم و ستم تحت هر شرایطی و به هر عنوانی، از سوی هر كس نسبت به كسی دیگر، حرام و محكوم است؛ و دفاع از مظلوم ـ صرف نظر از نژاد، زبان، ملیت و دین ظالم یا مظلوم ـ در حد وسع و توان واجب است». یكی از آشكارترین، وحشیانهترین و غمانگیزترین ظلمها در جهان كنونی، نسلكشی ملت مظلوم فلسطین به دست قصابان صهیونیست، آمریكا و متحدان غربیاش میباشد؛ كه با سكوت جامعهی جهانی و یا تایید آن همراه میباشد. در زیر سایهی سكوت و سانسور شدید رسانهای جهانی، فداكاری و از جانگذشتگی خبرنگاران چند شبكهی خبری بخصوص «الجزیره» سبب شده است كه تمام دنیا شاهد نمایش مستقیم و تراژیك دلخراش و جگرسوز این نسلكشی باشد.
در رابطه با سكوت شرم آور سازمان ملل متحد، سایر سازمانهای جهانی و منطقهای و اكثریت مطلق كشورهای جهان ( مسلمان و غیر مسلمان) و همچنین همكاری و مشاركت ذلیلانه و مخفیانهی برخی از كشورهای عربی ( مصر، عربستان، امارات متحدهی عربی، بحرین، اردن، سازمان آزادیبخش ! فلسطین و..) در این نسلكشی، فراوان نوشته ایم؛ اما دربارهی موضعگیری برخی از احزاب و مردم جامعهی ما در این رابطه چیزی بیان نشده و یا بسیار كم بیان شده است؛ نوشتهی حاضر مطالبی كوتاه و گذرا در قالب چند نكته در این زمینه میباشد.
1ـ با گذشت ده ماه و اندی(316 روز) از این ژنوساید1 واضح، مركز اطلاع رسانی فلسطین در اروپا (EPAL) اعلان كرد: با وجود مخالفت ها، مانع تراشی ها، تهدیدها و حتی برخورد با معترضین به این نسلكشی بخصوص در ابتدای آن، تاكنون در بیش از 600 شهر در 20 كشور اروپایی بیش از 22 هزار تظاهرات و فعالیت اعتراضی از سوی احزاب و شخصیت ها، دانشجویان و مردم آزادیخواه و عدالت طلب( مسلمان و غیر مسلمان) انجام شده است. به خلاف انتظار چنین اعتراضاتی در كشورهای اسلامی و بخصوص كشورهای عربی، یا وجود نداشته و یا بسیار کم بوده است.
در جامعهی ما نیز متاسفانه تعداد قابل توجهی از احزاب، شخصیتها و مردم نسبت به این نسلكشی یا بی تفاوت بوده و سكوت اختیار كردهاند؛ و یا نسبت بدان اظهار رضایت و سرور میكنند؛ و یا پا را از این هم فراتر گذاشته و در برابر محكومكنندگان این نسلكشی و حامیان ملت مظلوم فلسطین ـ بخصوص در فضای مجازی ـ موضعگیری كرده و آنان را آماج انواع و اقسام توهین، تهمت، افترا و ناسزا قرار میدهند!
به نظر میرسد این گونه موضعگیریها ناشی از «نابینایی» یا «تاربینی» ناشی از عدم درك حقیقت؛ و یا «سیاهبینی» ناشی از بغض، کینه و تعصب شدید میباشد. به هر حال علت هرچه باشد، چنین موضعگیریهایی در برابر ژنوساید فلسطینیها غیرمنطقی، غیر اخلاقی و در تضاد كامل با تمام آموزه های آسمانی و كرامت و حقوق انسانی میباشد. شیخ شیرین سخن سعدی شیرازی به تاسی از قرآن و سنت نبوی دربارهی كسانی كه نسبت به درد و رنج مردم بی تفاوت هستند، با دقت و زیبایی بیان میكند كه2:
بنی آدم اعضای یكدیگرند كه در آفرینش زیك پیكرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت دیگران بی غمی نشاید كه نامت نهند آدمی
2ـ گاهی حادثهای یا اتفاقی در گوشهای از كشور یا جهان روی میدهد، كه به علت عدم اطلاع یا فقدان عامل یا انگیزهای، مردم نسبت بدان بی تفاوت بوده و واكنشی نشان نخواهند داد، که در این صورت تا اندازهای قابل توجیه است؛ اما در مورد نسلكشیفلسطینیها بنا به موارد ذیل، چنین قضیهای مطرح نیست:
الف ـ به عكس برخی از رویدادهای دیگر، در جامعهی ما كمتر كسی یافت میشود كه نسبت به این نسلکشی ـ فارغ از صحت و سقم آن ـ بی اطلاع باشد؛ ب ـ همهی ما انسان بوده و از انسانیت، برابری انسانها، كرامت ذاتی انسان و حقوق بشر، ظلمستیزی و عدالت طلبی دم میزنیم. در فلسطین نیز طبق تمام اصول و قواعد آسمانی، اخلاقی، حقوق بشری، حقوق بشر دوستانه و قوانین بینالمللی رژیم صهیونیستی اشغالگر، متجاوز و جنایتكار بوده و مشغول نسلكشی مردم فلسطین است؛ ج ـ اكثریت مطلق ملت ما مسلمان بوده و بنا به آموزههای اسلامی « ظلم و ستم تحت هر شرایطی و به هر عنوانی، از سوی هر كس نسبت به كسی دیگر، حرام و محكوم است؛ و دفاع از مظلوم ـ صرف نظر از نژاد، زبان، ملیت و دین ظالم یا مظلوم ـ در حد وسع و توان واجب است»؛ و به شدت از بیتفاوتی نسبت به وضعیت دیگران و بخصوص مسلمانان نهی شده است. د ـ ملت فلسطین علاوه بر انسان بودن، مسلمان و همكیش ملت ما بوده و مسجد الاقصی نیز به عنوان یكی از مكان های مقدس مسلمان در آنجا قرار دارد که اشغال شده است؛ و بنا به قاعدهی « نزدیکتر و سپس نزدیک» نباید نسبت به این ظلم هولناك بی تفاوت باشند؛ ه ـ سكوت و بی تفاوتی در برابر ظلم و ستم نسبت به ملتهای دیگر نیز هیچ توجیه اخلاقی و دینی ندارد؛ و سکوت در برابر آن مرا به یاد این شعر شیخ اجل سعدی شیرازی میاندازد كه میگوید3:
شبی دود خلق آتشی برفروخت شنیدم كه بغداد نیمی بسوخت
یكی شكر گفت اندر ان خاك و دود كه دكان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوَس تو را خود غم خویشتن بوَد و بس؟
پسندی كه شهری بسوزد به نار اگر چه سرایت بود بر كنار؟
این حكایت در مورد جنید بغدادی نیز ذكر شده است كه4: « جنید گفت: سی سال است تا استغفار همی کنم، از یک شکر که کردم. گفتند چگونه بود؟ گفت: آتش اندر بغداد افتاد، کسی مرا خبر آورد که دکان تو نسوخت. گفتم الحمدلله و سی سال است تا پشیمانی می خورم تا چرا خویشتن را از مسلمانان بهتر خواستم».
ادامه دارد ...
پاوه، حیدر غلامی 27/5/1403
نظرات